یکی از مهمترین بخشهای هر کسب و کاری، فارق از اندازه سازمانی آن، بخش بازاریابی و تبلیغات و روابط عمومی است. برای گردانندگان کسب و کار و مدیران سازمان ها، معرفی محصولات و خدمات شرکت یکی از اولویتهای اصلی محسوب میشود و در این بین بخش بازاریابی و تبلیغات و روابط عمومی به نوعی ویترین معرفی آنان محسوب میشود. برای این منظور ابزارهای متفاوتی در اختیار است که یکی از آنها استفاده از عکس تبلیغاتی و فیلم است. مهمترین مزیت عکس و فیلم در برابر دیگر ابزارهای تبلیغاتی در یک نکته ظریف نهفته است. مخاطب یک طرح تبلیغاتی که از ابزارهایی همچون روزنامه و مجله، سایتهای اینترنتی و شبکههای اجتماعی، بروشور و کاتالوگ و … استفاده میکند، نیازمند داشتن سواد و گاهی دانش تخصصی در زمینه مورد نظر است. در حالی که برای دیدن عکس و فیلم نیازی به داشتن سواد نیست. از افراد کوچک تا کهنسال، همگی قادر هستند تا با تصاویر ارتباط بر قرار کرده و پیام مد نظر را دریافت کنند. پس با این اوصاف شاید گزاف نباشد اگر بگوییم، تصاویر مهمترین عنصر در هر طرح و کمپین تبلیغاتی است.
در این بین شاید بتوان گفت ضریب نفوذ و میزان اهمیت عکس تیلیغاتی بیشتر از فیلم تبلیغاتی اىست. مهمترین دلیل آن نیز، شیوه انتشار آن است. برای انتشار فیلم تبلیغاتی بین مخاطبان، باید از ابزار و رسانههای خاصی همچون تلویزیون و سایتهای اینترنتی استفاده کرد ولی انتشار عکس محدود به این رسانهها نیست. عکس را میتوان تقریبا در تمامی رسانههای تبلیغاتی چاپی، نمایشی، تبلیغات محیطی و محیطهای اینترنتی و وسایل ارتباط جمعی استفاده کرد. از گوشی همراه مخاطب تا وسایل حمل و نقل عمومی، از روزنامه تا بیلبوردهای خیابانی … ما هر روزه با هزاران عکس تبلیغاتی روبرو میشویم که سعی در تاثیر گذاشتن بر مخاطب خاص دارند. کاربرد این عکسهای تبلیغاتی میتواند از معرفی ساده یک محصول تا استفاده آنها در یک تصویرسازی بسیار پیچیده و جذاب، با استفاده از آخرین تکنولوژیهای تصویرسازی برای معرفی یک شرکت باشد.
در تمامی این موارد و کاربردها مهمترین مسئله، داشتن یک برنامه جامع است.
قدم اول: داشتن یک استراتژی برای عکس تبلیغاتی
معمولا اهداف مشخص هستند و مشکل اصلی پیدا کردن استراتژی کاربردی برای رسیدن به آن هدف است. در قدم اول برای تولید یک عکس تبلیغاتی، تبادل اطلاعات بین کارفرما و عکاس، معرفی اهداف کارفرما و بررسی آنها و نزدیک شدن افکار دو طرف به هم، یک نکته کلیدی محسوب میشود. در اینجا باید کارفرما ایدههایی که در ذهن خود دارد را برای عکاس به سادهترین شکل بیان کند. بعضی وقتها کارفرما، خود به صورت دقیق نمیداند که از عکاس چه چیزی را طلب کند یا چه ایدهای برای رسیدن به هدف، کاربردی و جذاب است. یکی از مهمترین وظایف اصلی یک عکاس در این مرحله، حل مسئله است، بدین معنی که با استفاده از اطلاعاتی دریافت شده از کارفرما و با استفاده از دانش فنی و هنری خود، اقدام به ارائه استراتژیهایی برای کارفرما کند تا نظر کارفرما تامین گردد.
قدم دوم: تدارکات
در مرحله اول، عکاس و کارفرما به ایده و فکر مشترکی دست پیدا کردهاند. حال لازم است وارد جزئیات کار شده و درباره محصول و خدمات بیشتر اطلاعات کسب کنند. در این بخش به سوالاتی از این دست باید پاسخ داده شود:
- نقاط قوت و ضعف محصول یا خدمات چیست
- در عکس تبلیغاتی چه چیزهایی باید نمایش داده شود
- مخاطب اصلی عکس چه کسانی هستند
- از عکس در چه رسانههایی استفاده میشود
این سوالات و دیگر مواردی شبیه به این به عکاس کمک میکند که تصویر نهایی را در ذهن خود بسازد و همچنین نیازهای خود را برای تولید این عکس بشناسد. به طور مثال اگر عکس قرار است از یک محصول غذایی باشد و این عکس قرار باشد بر روی جلد مجلهای چاپ شود و مخاطب آن کودکان باشند، عکاس باید در نظر بگیرد که عکس جذاب به نظر برسد، فضای خالی در اطراف عکس برای طراح مجله وجود داشته باشد تا بتواند تیترهای مجله را در آنجا طراحی و اجرا کند و همچنین مخاطب خود را که در این مثال کودکان هستند جذب کند.
قدم سوم: اجرا
بخش نهایی کار، اجرای کار است. یک عکاس تبلیغاتی، با استفاده از اطلاعاتی که از دو مرحله قبلی به دست آورده و دانش و تجربه حرفهای و هنری خود، با استفاده از تجهیزات حرفهای و لازم برای موضوع کاری مطرح شده، سفارش کارفرما را اجرایی کرده و تحویل میدهد. معمولا توصیه میشود در این مرحله فردی از طرف کارفرما –این فرد میتواند طراح گرافیکی، مدیر هنری سازمان و فردی امین از طرف کارفرما- که قدرت تصمیمگیری و تایید را داشته باشد، در کنار عکاس حضور داشته باشد تا هم به روند کار نظارت کند و هم مراحل اجرا را تایید کرده تا از برخی دوباره کاریها پرهیز گردد.